به گزارش تحریریه، چین و روسیه به عنوان راهی برای توازن در برابر غربی که به تازگی با دولت «جوبایدن» متحد شده اند، مرتبا در حال صفآرایی هستند. آنچه که روزی روابط نسبتا سرد بین پکن و مسکو محسوب میشد، اکنون به تدریج به یک همکاری ضمنی و در عین حال پیمان محکم سیاسی-نظامی تبدیل میشود.
روسیه و چین پس از حل و فصل اختلافات ارضی خود در سال 2004، اینک نیاز به صلح در مرز 4200 کیلومتری خود را دارند زیرا درگیری برای این 2 قدرت هستهای بسیار خطرناک است. روابط اقتصادی شایان توجهی نیز میان این 2 کشور برقرار شده است.
مهمتر از همه، روابط چین و روسیه در دوران ریاست جمهوری «ولادمیر پوتین» و «شی جین پینگ» به طور بی سابقهای دوستانه بودهاست؛ این دو به طور منظم یکدیگر را «بهترین دوستان» خطاب و احترام خود را نسبت به یکدیگر ابراز میکنند.
اخیرا پوتین عنوان کرد که احتمال یک اتحاد نظامی با پکن دور از ذهن نخواهد بود. رئیس جمهور روسیه افزود که سطح همکاریهای نظامی بین 2 کشور نسبت به قبل افزایش داشته است.
وی گفت: «این رابطه به معنای یک مشارکت استراتژیک چند وجهی کامل است». مقامات چینی هم از اظهارات وی استقبال و خاطر نشان کردند که «این نشان دهنده سطح بالا و خاص روابط دو جانبه ما است و برای ادامه دوستی سنتی چین و روسیه هیچ محدودیتی برای گسترش همکاریهای وجود ندارد».
پوتین علاقه زیادی به روابط نزدیک خود با شی جین پینگ دارد. وی از این اتحاد به عنوان راهی برای ترساندن ایالات متحده و اتحادیه اروپا به دلیل احتمال ایجاد بلوک چین و روسیه استفاده میکند تا غرب را به تعدیل سیاستهای خود در قبال روسیه وادار کند.
بایدن و اتحادیه اروپا چگونه می خواهند محور بیسابقه چین و روسیه را خنثی کنند؟
به طور طبیعی، تحکیم محور چین و روسیه نگرانی فزایندهای را در غرب ایجاد میکند. نخست، این اتحاد امنیتی تازه تقویت شده خطر همکاری دو کشور در امور جهانی و در مناطق حیاتی مانند شمال و اروپای شرقی را افزایش میدهد. دوم، تقویت همکاری نظامی روسیه و چین تسلط نظامی چین در صحنه جهانی را افزایش میدهد و قدرت آن را به ایالات متحده نزدیک میکند.
عواقب احتمالی نظم جهانی نیز از دیگر موارد نگران کننده است چرا که این رویداد نظمی را ایجاد میکند که در آن ایالات متحده دیگر غول اصلی نظامی نیست. این موضوع دلایل بایدن را برای تقویت برنامههای سیاست خارجی آمریکا توضیح میدهد. در واقع، او قصد دارد روابط آمریکا و متحدان آن را که با سخنان انزواگرایانه ترامپ از ایالات متحده دور شدهاند، دوباره تحکیم کند و روابط و منافع ژئوپلیتیک، اقتصادی و نظامی غربی را تعمیق بخشد.
به ویژه، این احتمال وجود دارد که ایالات متحده متحدان ناتو را تحت فشار قرار دهد تا بودجه دفاعی خود را افزایش دهند و بخش بیشتری از بار امنیتی را به دوش بکشند. بایدن همچنین ممکن است از اروپا بخواهد که سرمایه گذاری متقابل و شفاف در زمینه فناوری و زیرساختها با چین داشته باشد.
علاوه بر این، دولت بایدن-هریس احتمالا برای انتقال فناوری و مشارکت سرمایه گذاری بین اتحادیه اروپا، ژاپن، کانادا و استرالیا لابی خواهد کرد و در نتیجه وابستگی متقابل اقتصادی غرب را تقویت میکند. سرانجام، رئیس جمهوری منتخب قبلا قصد خود را برای تحریم روسیه و ایجاد چالش بیشتر برای مسکو در داخل و ژئوپلیتیک منطقه ابراز داشته که همین امر ممکن است در نهایت پوتین را به آغوش شی جین پینگ بکشاند.
پس از تیرگی روابط روسیه با ایالات متحده و اتحادیه اروپا در سال 2014، برای مسکو راهی جز همپیمان شدن با شی جین پینگ باقی نمانده است. اگرچه این شبه ائتلاف ممکن است در آینده قابل پیش بینی ضمنی باقی بماند اما پوتین از مشارکت عملی با شی جین پینگ بیش از همکاری با غرب سود میبرد. با احیای اتحاد فراآتلانتیک توسط دولت بایدن، رقابت در میان این قدرتهای بزرگ هیچگاه چندان نزدیک نمیشود.
غرب مجبور است با عواقب مالی، ژئوپلیتیکی و امنیتی مقابله با یک روسیه متخاصم و یک چین قاطع روبهرو شود که همزمان برای تغییر نظم کنونی جهان تلاش میکند. بنابراین، یک جنگ سرد مدرن دوم شاید بیش از هر زمان دیگری اجتناب ناپذیر باشد.
پایان/
نظر شما